جدول جو
جدول جو

معنی نیک نام - جستجوی لغت در جدول جو

نیک نام
کسی که نامش به نیکویی برده شود، خوش نام
تصویری از نیک نام
تصویر نیک نام
فرهنگ فارسی عمید
نیک نام
مشهور و معروف به خوبی و بزرگواری، آنکه نام وی را به نیکویی می برند، (ناظم الاطباء)، شهره به خوبی، نامی، نام آور، خوش نام:
از این دخت مهراب و از پور سام
گوی پرمنش زاید و نیک نام،
فردوسی،
جهاندار داند که دستان سام
بزرگ است و با دانش و نیک نام،
فردوسی،
همه نیک نامید تا جاودان
بمانید با فرۀ موبدان،
فردوسی،
ای نیک نام ای نیک خوی ای نیک دل ای نیک روی
ای پاک اصل ای پاک رای ای پاک طبع ای پاک دین،
فرخی،
داری از رسم و ره و سان ملوک نیک نام
حصه و حظ و نصیب و قسم و بخش و بهر و تیر،
سوزنی،
زنده کند پدر را فرزند نیک نام
نام پدر تو از پسر خویش زنده دار،
سوزنی،
بدین نیکی آرندم از دشت و رود
زنیکان و از نیک نامان درود،
نظامی،
چو بیند نیک عهد و نیک نامت
ز من خواهد به آیینی تمامت،
نظامی،
نکوسیرتی بی تکلف برون
به از نیک نام خراب اندرون،
سعدی،
رفیقی که شد غایب ای نیک نام
دو چیز است از او بر رفیقان حرام،
سعدی،
هم از حسن تدبیر و رای تمام
به آهستگی گفتش ای نیک نام،
سعدی،
ساقی شکردهان و مطرب شیرین سخن
هم نشینی نیک کردار و ندیمی نیک نام،
حافظ،
دوستداران دوست کامند و حریفان باادب
پیشکاران نیک نام و صف نشینان نیک خواه،
حافظ،
عمری است تا من در طلب هر روز گامی می زنم
دست شفاعت هر زمان در نیک نامی می زنم،
حافظ،
- نیک نام شدن، به خوبی شهرت یافتن، به نیکی مشهور و معروف گشتن:
نیک نام از صحبت نیکان شوی
همچو از پیغمبر تازی بلال،
ناصرخسرو،
- نیک نام کردن، به خوبی معروف ساختن:
که کردی مرا زاین جهان نیک نام
بدین خوب چهره شدم شادکام،
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیک تاج
تصویر نیک تاج
(دخترانه)
آنکه تاج نیکو و خوب دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیک یار
تصویر نیک یار
(دخترانه)
دوست مشفق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیک تاش
تصویر نیک تاش
(دخترانه)
نیک (فارسی) + تاش (ترکی) همتا و مانند نیکان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیک انجام
تصویر نیک انجام
کسی که آخر و عاقبت کارش خوب باشد، خوش عاقبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیک رای
تصویر نیک رای
نیک اندیشه، آنکه رای و تدبیر نیکو دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیل فام
تصویر نیل فام
کبودرنگ، به رنگ نیل، نیلگون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیک نفس
تصویر نیک نفس
خوش نفس، خوش فطرت، خوش ذات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیک نای
تصویر خیک نای
نی انبان، نوعی نی که به انبان پرباد متصل است و با فشاری که به انبان وارد می کند نواخته می شود، نای انبان، نای مشکک
فرهنگ فارسی عمید
نیک نام، (ناظم الاطباء) : بدنام نشوید و همگان نیکونام مانید، (تاریخ بیهقی ص 359)،
داد دختر به محرمی پیغام
تا بگوید به شاه نیکونام،
نظامی،
چه باید طبع را بدرام کردن
دو نیکونام را بدنام کردن،
نظامی
لغت نامه دهخدا
حسن شهرت، خوش نامی، نیک نام بودن:
جز از نیک نامی و فرهنگ و داد
ز رفتار گیتی مگیرید یاد،
فردوسی (شاهنامه ج 3 ص 19)،
به آسایش و نیک نامی گرای
گریزان شو از مرد ناپاک رای،
فردوسی،
اگر توشه مان نیک نامی بود
روان مان بدان سر گرامی بود،
فردوسی،
کس نیابد به هیچ روی و نیافت
نیک نامی به زرق و حیلت و فن،
فرخی،
به نیک نامی اندر جهان زیاد و مباد
به جز به نیکی نام نکوش در افواه،
فرخی،
با بردباری طبع او متفق
با نیک نامی جود او مقترن،
فرخی،
ز بی رنجی نیاید نیک نامی،
فخرالدین اسعد،
به رنج است آن کش هنرها مه است
نکوکاری و نیک نامی به است،
اسدی،
بقای سرمد در نیک نامی است به حق
به نیک نامی بادا بقای تو سرمد،
سوزنی،
حکیم سوزنی ازبهر نیک نامی خویش
چشید آب حیات سخن ز عین حیا،
سوزنی،
یکی جامه در نیک نامی بپوش
دگر جامه ها را به نیکی فروش،
نظامی،
جهان نیمی زبهر شادکامی است
دگر نیمه زبهر نیک نامی است،
نظامی،
چو دوزی صد قبا در شادکامی
بدر پیراهنی در نیک نامی،
نظامی،
ذره ای گر نیک نامی بایدت
در همه کاری تمامی بایدت،
عطار،
هوی و هوس خرمنش سوخته
جوی نیک نامی نیندوخته،
سعدی،
وگر پرورانی درخت کرم
بر نیک نامی خوری لاجرم،
سعدی،
دگر به خفیه نمی بایدم شراب و سماع
که نیک نامی در کیش عاشقان ننگ است،
سعدی،
نیک نامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار
خودپسندی جان من برهان نادانی بود،
حافظ،
خواهم شدن به بستان چون غنچه با دلی تنگ
وآنجا به نیک نامی پیراهنی دریدن،
حافظ،
دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک
جامه ای در نیک نامی نیز می باید درید،
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیک فال
تصویر نیک فال
نیک اختر خجسته فال نیک اختر خوش طالع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیکنام
تصویر نیکنام
مشهور، معروف، نامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک نیت
تصویر نیک نیت
نیکخواه کسی که قصد و اندیشه وی همیشه نیکو باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیکو نامی
تصویر نیکو نامی
نیک نامی: (از شجره شادمانی جز ثمره نیکو نامی بچیند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک انجام
تصویر نیک انجام
آنکه پایان کارش خوب باشد: خوش عاقبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک باز
تصویر نیک باز
آنکه کارهای نیک کند: نیکو کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک ذات
تصویر نیک ذات
نیکزاد نیک فطرت خوش فطرت خوش ذات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک رای
تصویر نیک رای
آنکه رای و تدبیرش مقرون بصلاح و صواب باشد: نیک اندیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک ساز
تصویر نیک ساز
سازگار نیکو سلاح پوشیده، خوش ساخته نیکو ساخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیل فام
تصویر نیل فام
برنگ نیل کبود نیلگون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک کار
تصویر نیک کار
آنکه خوب کار کند، نیکو کار نیکو کردار: مقابل بد کار بد کردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک نفس
تصویر نیک نفس
نیکزاد نیکنهاد خوش نفس خوش ذات خوش فطرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکو نام
تصویر نکو نام
آنکه نامش بخوبی مشهور است: خوش نام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک نامی
تصویر نیک نامی
خوش نامی: (و ببرکات آن مکارم اخلاق صیت جهان نوردش به نیکنامی و احدوثه جمیل در اقالیم جهان سایر تراست)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیکو نام
تصویر نیکو نام
آنکه نامش بخوبی مشهور است: خوش نام
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی از ذوات النفخ و آن خیکی است که بر یک دهانه آن انبونه ای باشدکه در آن دمند تا پر باد شود و بر دهانه دیگر خیک دو نای هم قد را که در طول و عرض متساوی باشند پهلوی یکدیگر محکم کنند و چند انگشت بر سوراخها فرو گیرند چنانکه هر نغمه از یک نای شنیده شود از نای دیگر هم همان مسموع گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک نژاد
تصویر نیک نژاد
گوهری، باگوهر، اصیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک نهاد
تصویر نیک نهاد
خوش طینت نیک سرشت نیکو نهاد خوش فطرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیل فام
تصویر نیل فام
به رنگ نیل، لاجوردی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیک انجام
تصویر نیک انجام
خوش عاقبت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیک نهاد
تصویر نیک نهاد
نجیب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیر نام
تصویر زیر نام
تحت عنوان
فرهنگ واژه فارسی سره
خوشنام
متضاد: بدنام
فرهنگ واژه مترادف متضاد